کــافه ای که عــطرت را سِـــرو می کنــد
براى روز مباداى عشق تو در دلم احتکار کرده ام…
بگذار فراموش کنم لحظه هایى را که در سرماى بى کسى لرزیدم
نمی جنگد برای زنی که دوستش دارد!
هیچگاه کسی را که به تو عادت کرده ” رها نکن “
شباهت عجیبی با این غروب های لعنتی دارد
دلگـــــــــــــــــــــــــیر ، دلگـــــــــــــــــــــــــیر ، دلگـــــــــــــــــــــــــیر
روزهای بعد از تو را هرگز نخواهم شمرد
تا همیشه بگویم : همین دیروز بود…
فقط آن دایـــره ی مشکے چشمـــان تـــو را میخواهم ..،
بازتاب عکس خـــودم را میبینم …!!!
هــر روز بـه خـورشیـد مـی سپـارمـت تـا مبـادا بـه سـایـه غـم گرفتـار شـوی …
هیچ اتفاقی در این عکس ها خوب نمی افتد
دل شوریده ام افتاده در بند/ بنالم با دل شوریده تا چند؟
من و یعقوب هر دو گریه کردیم/ من از فرزند مَردُم ، او ز فرزند
سر به کدام راه بگذارم از این دلتنگی ؟